دختری بود که از سر سفره ی عقد با پسری که برایش می مرد بلند شد رفت تا با پسری باشد که یک بار ترکش کرده بود و معمولی دوستش داشت و باور کن دنیا همین است با این که این ها همه فیلم بود ولی دنیا همین است همین بوقلمون هفت رنگ و این ها هم که می گویند همین است فقط این که فیلم است یا ریالیتی از آخرش معلوم می شود پسر دوباره دختر را ول می کند و عاشق سینه چاک هم دیگر ازدواج کرده یا پسر و دختر تا ابد با هم می مانند یا پسر دختر را ول می کند ولی عاشق سینه چاک هنوز پا کار است دنیای واقعی که می دانی کدام است سرت می آورد از این همه حضور مجازی خسته شده ام نمی شود دوباره واقعی شوی متوجه شدی که سابجکت عوض کرده ام الان با تو ام و تنهاو دلم تحریر می خاهد آواز با تحریر چرا آقای جم کمی بیشتر تار نمی زند برایم و چرا پول ندارم قناری بخرم برایم آواز بخاند باید بروم آن نوار نی نوا را پیدا کنم گوش دهمش یا بروم سی دی نی نوا بخرم بریزم روی مبایلم غم نیست توی دلم اندوه است که نی نوا می خاهد تنگ است خسته است دلم
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۷ ساعت توسط
|