Happy Valentine

آن روز ولنتاين از بس همه را ديد زديم توي دانشگاه كه ببينيم كي به كي كادو مي دهد و كي كي را مهمان مي كند چشممان درآمد و تازه كسي را هم نديديم . پس مجبور شديم عصر با دو تا داداشي ها و آبجي كوچيكه برويم خيابون و هتل و پول خرج كنيم تا عشاق را ببينيم با خرسهاي عروسكي قلب دارشان و گل هاي سرخشان و نامه هاي عاشقانه شان و مثل چهارتا دختر ترشيده زل بزنيم با حسرت بهشان .

راستي چند بار چك كرديم مبايل هاي صاحب مردمان را كه مبادا تبريكي sms  ي دعوت به عصرانه اي شامي (ما كه به آب معدني هم راضي بوديم ) باشد و نديده باشيمش ما و هيچي نبود .

دست آخر اين شد كه مجبور شديم برويم و خودمان را به زور بچپانيم در تاب دو نفره و ... مرگ و ...مرگ بشويم و تاب بخوريم زير نم نم باران و شعرهاي دلتنگي محسن چاوشي را يك باره ودوباره و ... و چتد باره گوش بدهيم با هد فون چهار شاخه اختراع خودمان .هر چه باشد ما مهندس برق اين مملكت هستيم و مي توانيم يك هدفون چهارشاخه (به سبك منحصر به فرد خودمان ) اختراع كنيم .

راستي از بين اين همه عاشق عاشقي نبود براي ما ؟

 

آهاي خبر  داري                                      دلم داره  مي ميره

همدم بي كسي ها                                      تو بي كسي اسيره

 

برای من موسیقی کمی بیشتر از یک پنجره است . 

من بیست سال دارم نگویید

بیست سالگی زیباترین دوره زندگی است .

پل نیزان

من آن وقتهایی که سرما خورده ام از اینکه مدام نباید بابت چشم ها و بینی سرخ و پف کرده ام توضیح دهم احساس سبک بالی می کنم . 

مخالف

من می گویم هر گوشه ای بود با این علامت های مخالف سه گاه (لا کرن)  با  سی بمل و می کرن و لا بمل و ره کرن  (این دوتای آخر کم پیش می آید ) الان قشنگ ترین گوشه دنیا شده بود .

اما این مخالف همیشه ساز مخالف می زند .

برای همین مخالف بودنش دوستش دارم . 

ناخن شکسته

ناخن انگشت اشاره دست راستم شده بلای جانم . الان سه ماه است که مدام می شکند .

ناخن انگشت اشاره دست راستم که می گویم می فهمی یعنی چه  ؟ نه نمی فهمی . سه تار نمی زنی که بفهمی .

پيش درآمد ابو عطا (فا)

واي كه چقدر اون پيش در آمد ابوعطا رو دوست دارم . هموني كه خودت مي دوني . همونی كه منو ياد يه حوض با آب زلال آبي ميندازه كه ماهي قرمزا توش ميرقصن . يا بعضي وقتا منو ياد يه دشت پر از گل كه پروانه ها توش ميرقصن ميندازه .تازه وقتي ناراحتم منو ياد يه پنجره ميندازه . يه پنجره با يه پاييز پشتش . كه برگاي زرد ميرقصن توي بادش.

ميدوني استادم چقدر قشنگ زدش  . ميدوني چقدر استادمو دوست دارم . با اينكه بليتمو   ok

نکرد .با اینکه انداخت همه چیزو عقب تا دو سال دیگه .